یکی از بارزترین مؤلفههای شرکتهای کوچک و متوسط، چابکی و چالاکی و وحدت مدیریت و مدیریت یکپارچة آنهاست. ممکن است در شرکتهای بزرگ، ایدههای جذابی وجود داشته باشد؛ ولی فاصلة ایده تا اجرا بسیار زمانبر است. در شرکتهای کوچک چنین اتفاقی نمیافتد؛ یعنی یک مزیت رقابتی شرکتهای کوچک یا متوسط این است که فاصلة ایده تا اجرا یک بازة بسیار کوتاه است.
به گزارش خبرگزاری بیمه نقش بیبدیل شرکتهای کوچک و متوسط به دلیل چابکی و پویائی در توسعه کسبوكارها و بازارهای مالی غیر قابل انکار است. شرکت بیمه آسماری نیز طی سالهای اخیر توانسته با تمرکز بر پوششهای نوین بیمهای، مزیت نسبی را در بازار بیمه ایجاد کند که گاها برخی شرکتهای بیمه با سایز بزرگ نیز از آن غافل بودهاند .
گفتگوی مبسوطی را با علیرضا یزدان دوست، مدیرعامل شركت بیمه آسماری به انجام رساندیم که نشان میدهد، شرکتهای متوسط چه میزان میتوانند در توسعه ضریب نفوذ بیمه اثرگذار باشند.
- از دیدگاه جنابعالی شرکتهای کوچک چطور میتوانند در کنار بازیگران بزرگ و متوسط بازار نقش قابل قبولی داشته باشند و مزیت نسبی آنها چه میتواند باشد، به طور کلی استراتژی شرکتهای کوچک برای توسعة بازار و قرار گرفتن در بازار رقابتی که در نهایت به افزایش ضریب نفوذ میانجامد، چیست؟
به نظرم امروز شرکتهای کوچک مفهومی ندارند؛ وقتی از یک لفظ استفاده میکنیم باید آن را تعریف کنیم. شرکتها در کل دنیا بر اساس تعداد پرسنلشان تقسیمبندی میشوند. در ایران، شرکتهای کوچک، شرکتهایی با پرسنلی کمتر از 50 نفر در نظر گرفته میشودند و شرکتهایی با 50 الی 100 پرسنل، شرکتهای سایز متوسط تلقی میشوند. صنعت بیمه ایران به درجهای از بلوغ رسیده است که دیگر شرکتهای کوچک در آن مفهوم ندارد؛ حتی شرکتهای ثبت شده در مناطق آزاد هم که بیمة آسماری نیز جزو آنهاست در طبقه شرکتهایی با سایز متوسط ردهبندی میشوند. - آیا سهم بازار نیز میتواند در تقسیمبندی شرکتها نقش داشته باشد؟
مؤلفههای گوناگونی میتوانند در تقسیمبندی شرکتها نقش داشته باشند که برخی از مؤلفهها سرمایة شرکتها، سهم بازار، حجم پرتفوی و … است؛ ولی یکی از مؤلفههای اثرگذار در تعریف شرکتهای کوچک یا متوسط تعداد پرسنل آنهاست؛ گرچه شرکتهای تازهتأسیسی داریم که به این حد نرسیدهاند؛ ولی یکی از بارزترین مؤلفههای شرکتهای کوچک و متوسط، چابکی و چالاکی و وحدت مدیریت و مدیریت یکپارچة آنهاست. ممکن است در شرکتهای بزرگ، ایدههای جذابی وجود داشته باشد؛ ولی فاصلة ایده تا اجرا بسیار زمانبر است. در شرکتهای کوچک چنین اتفاقی نمیافتد؛ یعنی یک مزیت رقابتی شرکتهای کوچک یا متوسط این است که فاصلة ایده تا اجرا یک بازة بسیار کوتاه است؛ به ویژه در حوزههایی که بحث اخذ تأییدیه نهاد نظارتی و دریافت مجوز و … وجود نداشته باشد این مرحله کوتاهتر هم خواهد شد؛ بنابراین چابکی در اجرای ایدهها یکی از بارزترین اتفاقات در حوزة خدمات به مشتریان است که به نظرم در افزایش ضریب نفوذ و گسترش بیمه در اقشار مختلف بسیار اثرگذار است.
شاید یکی از دلایل مناسب نبودن ضریب نفوذ صنعت بیمه در کشور این بود که تا سال 80 به دلیل قالب بودن پیکرة دولتی در صنعت بیمه مردم حسشان این بود که نگاه دولتی در این حوزه وجود دارد و شرکتهای بیمه خیلی دنبال خدمترسانی نیستند؛ ولی پس از شروع فرایند ورود شرکتهای خصوصی و همچنین اجرای روند خصوصیسازی و بالاخص در دهة 90 نگاهها تغییر کرده است و شرکتهای بیمه در تلاشاند در حوزة خدمترسانی، خدمات جذابی ارائه دهند. شاید الان مردم خیلی راحتتر میتوانند اثرگذاری و تأثیر مثبت بیمه را حس کنند.
20 سال پیش پرداخت در یک پروندة پاراکلینیکی بیش از یک الی دو ماه طول میکشید؛ اما امروز طی یک الی دو روز پرداخت انجام میشود و این زاییدة حضور شرکتهای کوچک و متوسط در صنعت با ایدههای جدید و بسترسازی لازم و مناسب در حوزههای آیتیمحور است. به نظرم این موضوع در طولانیمدت باعث تغییر نگاه و نگرش مشتریان میشود و از آنجایی که همچنان یکی از راههای مناسب توسعة فرهنگ بیمه تبلیغات دهان به دهان است، قطعاً این موضوع در طولانیمدت سبب افزایش ضریب نفوذ بیمه خواهد شد. - برداشتم از صحبتهای شما این است که شرکتهای کوچک یا متوسط با تغییر ذائقة بیمهگذاران با ارائة خدمات با سرعت و چابکی بیشتر باعث شدهاند تا شرکتهای بزرگ پویاتر شوند و خود را با این قضیه همسو کنند وگرنه عقب میافتند. این یکی از مزیت نسبیهایی است که فکر میکنم شرکتهای متوسط یا کوچک برای بازار ایجاد کردهاند.
کاملاً درست است. این تغییر ذائقه را میتوان در حوزة بانکی نیز حس کرد. سیستم بانکی کشور از سال 79 – 80 با ورود بانکهای خصوصی تغییر کرد؛ حتی شکل و شمایل آنها نیز تغییر کرد آنها نظم بیشتری پیدا کردند چنین روندی در صنعت بیمه نیز رخ داده و خواست مردم برای خدمات را تغییر داده است؛ وقتی لذت یک خدمت مناسبتر را به مشتری بچشانید قطعاً در طولانیمدت این مشتری زبان تبلیغ شما خواهد بود.چنین روندی سبب توسعة خدمات در حوزههای مختلف میشود و ماحصل توسعة خدمات، توسعة فرهنگ بیمه و ماحصل توسعة فرهنگ بیمه نیز افزایش ضریب نفوذ است. - یکی از مزیت نسبیهایی که شرکتهای کوچک و متوسط در کنار شرکتهای بزرگ ایجاد کردهاند ایجاد محصولات نوین است.
دو حوزه فعالیت اصلی در صنعت بیمه وجود دارد؛ یکی حوزة صدور و دیگری حوزة خسارت است. به نظرم تغییر ذائقه در حوزة خسارت راحتتر اتفاق میافتد؛ چون میتوان به راحتی خدمترسانی را تغییر شکل داد؛ مثلاً در گذشته در حوزة درمان یک فرم سه قسمتی وجود داشت که باید سه بخش اداری و … آن را امضا میکردند؛ اما امروز مشتریان به صورت آنلاین و بدون هیچ دغدغهای معرفینامه دریافت میکنند. چنین فرآیندی در حوزة صدور نیز وجود دارد. در گذشته یک سری بیمهنامههای تکشکل وجود داشت که مشتریان باید فارغ از نیازشان آن را خریداری میکردند؛ اما امروز نیاز مشتری سنجیده میشود؛ البته شاید در حال حاضر این کار به بهترین شکل ممکن انجام نمیشود؛ ولی تا حدود بسیار زیادی نیازسنجی صورت میگیرد و بیمهنامه مطابق با نیاز مشتریان صادر میشود. این مدل میتواند فرآیند خرید بیمهنامه را برای اقشار مختلف جامعه جذابتر کند. - با توضیحاتی که ارائه کردید شرکت بیمه آسماری جزو شرکتهای متوسط است. این شرکت هویت مستقلی برای خود قائل است و سعی نکرده رفتارهای کلیشهای بازار را دنبال کند. این شرکت به جای تمرکز به هر قیمتی روی بیمة شخص ثالث از زیرساختهای موجود در شرکت استفاده و بیمة درمان را دنبال کرده است. به نظرم این روند مزیت نسبی شرکت بیمة آسماری است لطفاً در اینباره بگویید.
بیمة شخص ثالث یک بیمة اجباری است و همة شرکتها ملزم به فروش آن هستند؛ اما همة شرکتهای صنعت بیمه از نسبت خسارت بالای آن گلایهمندند؛ بنابراین شاید بتوان گفت که بیمة آسماری با توجه به تجربیاتی که مؤسسان و مدیران آن دارند یک انتخاب مختلف انجام داده است؛ و به 3 دلیل اصلی یکی فراهم کردن زیرساختهای لازم و دیگری توانمندی و شرکایی که در کنار خود دارد و مهمتر از همة اینها نیاز جامعه زمینه قالب فعالیت خود را در حوزه درمان قرار داده است؛ اگر به آمارها رجوع کنید متوجه میشوید که جمعیت تحت پوشش بیمة آسماری در حوزة بیمههای تکمیلی بخش کوچکی از جمعیت کشور است؛ بنابراین در این حوزه همچنان پتانسیل وجود دارد و خدا را شکر با توجه به فاکتورهای انتخاب ریسک، نسبت خسارت مطلوبی طی سالیان گذشته در این حوزه داشتیم و مهمتر از همة اینها همکاران ما هر سه ماه یا شش ماه یک بار کل طرحهای حوزة درمانی را بازنگری میکنند تا بدانند آیا این بیمهنامهها با نیاز جامعه مطابقت دارند؟ آیا مخاطبان نسبت به بیمهنامههایی که عرضه میکنیم اقبال دارند؟ مهمتر از همة اینها این است که ما خود را مبرا ندانستهایم و هم در حوزة خدمات خسارتی و هم در حوزة صدور، دنبال نظر مشتریانمان هستیم و باید بدانیم آنها چه چیزی را مطالبه میکنند.
بیمة آسماری مجوز فعالیت در رشتة درمان انفرای در سرزمین اصلی را دارد. ما در 90 درصد مناطق آزاد شعبه و نمایندگی داریم و سعی نکردیم خود را به یک بازار محدود و بر سر کیک موجود جنگ کنیم. علاقهمندیم که کیک صنعت را بزرگتر کنیم و امروز خیل عظیمی از بیمهگذارانمان برای اولین بار حوزة بیمه و به ویژه بیمة تکمیلی را تجربه میکنند. - جدیدترین محصولتان در این حوزه چیست؟
جدیدترین محصولمان اواخر سال 1399 به بازار عرضه شد که بیمهنامة درمان تکمیلی به همراه پوشش بیماری کروناست. - چقدر از این طرح استقبال شده است؟
استقبال خیلی خوب بوده است؛ البته دربخش بیمه و بالاخص بیمههای درمان هر کس این بیمهنامه را خریداری میکند علاقهای به استفاده از آن ندارد و ما هم علاقهای نداریم که بیمهگذار از آن استفاده کند؛ ولی متأسفانه شرایط کشور و شرایط پاندمی به گونهای است که مردم آن را خریداری کردهاند و بسیار به آنها کمک کرده است. - چه نوع پوششی برای بیماری کرونا دارد؟
در بیمة خانوادة بیمة آسماری هر شخصی انفرادی یا سرپرست خانوادهای میتواند این بیمهنامه را برای خانوادهاش تهیه کند. ما برای این بیمهنامه غرامت دوران بستری را برای این بیمهنامه در نظر گرفتیم. نه تنها غرامت قرنطینه در بیمارستان بلکه غرامت قرنطینه در منزل؛ یعنی هر فردی به هر دلیلی با دستور پزشک در منزل قرنطینه شود، میتواند از این بیمهنامه استفاده کند.
نکتة دیگر اینکه تا بهبودی کامل بیمهگذارانمان همراه آنها هستیم. فردی که به بیماری کرونا مبتلا میشود شاید نتواند به پزشک مراجعه کند ما ویزیت آنلاین را در اختیار آنها قرار دادهایم و هزینة آن را پوشش میدهیم و در این ایام بستههای بهداشتی حاوی ماسک و الکل و … برای آنها ارسال میکنیم تا هم خود و هم خانوادهشان را محافظت کنند. - به نظرتان چه عواملی برای حضور مستمر و پررنگ شرکتهای کوچک و متوسط در بازار مثل کنسرسیومها و … مؤثر هستند؟
شرکتهای کوچک و متوسط میتوانند در کنسرسیومها حضور داشته باشند و این قضیه میتواند نشان از توسعة فعالیتهایشان باشد؛ ولی نکتة مهم این است که شرکتهای کوچک و متوسط باید تلاش کنند ظرفیتهای خفتة بازار را بیدار کنند و پتانسیلهای بازار را از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کنند. شرکتهایی در سایز شرکت بیمه آسماری علاقهمند نیستند به هر قیمتی پرتفوی خود را بزرگ کنند. کما اینکه بسیار نادر است که ما رقابت نرخی کرده باشیم ما عملاً اشتیاقی برای رقابت نرخی نداریم؛ چون معتقدیم محصولی که به فروش میرسانیم یک قیمت تمامشده دارد و این قیمت با توجه به خدماتی است که به مشتری ارائه میشود و اگر مشتری بخشی از خدمات را نخواهد دیگر نمیتوانیم آن محصول را ارائه کنیم. - آیا تا به حال در کنسرسیومی شرکت و از آن موقعیت استفاده کردهاید لطفاً به تجربههایتان در این مورد اشاره کنید. اخیراً وزارت نیرو مناقصهای برگزار کرد آیا علاقه داشتید در این مناقصه شرکت کنید یا ضرورتی برای این کار نمیبینید و فکر میکنید ریسک بالایی دارد.
علاقة زیادی برای حضور در برخی مناقصهها نداریم؛ چون یک سری مؤلفههای ارزیابی ریسک برای خود داریم و وقتی فضای بیمهنامهای مناقصه ای میشود گاهاً بیمهگذار توقعات و انتظارات عجیب و غریب دارد و این باعث میشود که متر ارزیابی ریسکمان از بین برود. شرکت بیمه آسماری سعی میکند در حوزههای مختلف علمی و فنی به موضوع بنگرد و اگر حس کنیم مؤلفههای فنی و علمیِ ارزیابی ریسک در مناقصهای رعایت نشده است علاقهای برای حضور در آن نداریم؛ چون ترجیح میدهیم جایی حضور داشته باشیم که در زمان خسارت، بهانهها و موضوعات مختلفی برای پرداخت خسارت مطرح نکنیم. علاقه داریم هوشیارانه و با چشم باز ریسکها را انتخاب کنیم تا با آن هوشیاری و چشم باز بتوانیم با دست باز خسارت پرداخت کنیم؛ بنابراین در مناقصاتی که شاید فنی نباشند علاقهای برای حضور نداریم. - فعالیتهای سندیکا صنفی است؛ ولی اگر درست و دقیق باشد به توسعة ضریب نفوذ کمک میکند حال به نظرتان شرکتهای کوچک و متوسط چقدر در فعالیتهای تشکلهای صنفی و سندیکایی اثرگذار هستند تا این شرکتها بتوانند به عنوان یک بازوی حمایتی در فعالیتها و تصمیمگیریهای صنعت دخیل باشند.
بسیاری از تصمیمات سندیکایی در حد توافقات است و الزامات قانونی روی آنها وجود ندارد؛ ولی مزیتی که وجود دارد در حوزههای صنفی و سندیکایی فارغ از سایز و ابعاد شرکت، هر کس یک رأی دارد. نکتة دیگر اینکه با توجه به آییننامة 90 کسانی که در رأس شرکتهای کوچک و متوسط هستند نیز به نوعی تجربة شرکتهای بزرگ را دارند.
به هر حال تصمیمات سندیکایی گاهاً میتواند برای حوزههای قانونگذار تصمیمساز باشد؛ به تعبیر دیگر میتواند به عنوان پیشنهاد تصمیمساز برای بیمة مرکزی و حتی شورای عالی بیمه مطرح شود. خوشبختانه امروز سندیکا در این موضوعات به مقدار قابل توجهی فعال است و حضور آقای دکتر کریمی هم باعث شده تا انرژی مضاعفی در سندیکا وجود داشته باشد و امروز همة شرکتها به نوعی در کمیسیونها و کمیتهها درگیر هستند. شاید بتوان گفت؛ نوع نگاهی که آقای دکتر کریمی دارند این است که فقط چهار الی پنج شرکت بازیگر اصلی در سندیکا وجود ندارند؛ بلکه هیئت رئیسه سندیکا، نائب رئیس سندیکا، کمیتههای تخصصی، نمایندههای سندیکا در کمیته ها و کمیسیونهای مختلف، طیفی از مدیران شرکتهای مختلف هستند که فارغ از سایز شرکتشان از دانششان بهرهبرداری میشود و به نظرم به همان نسبت این افراد میتوانند تأثیرگذار باشند. - چقدر تلاش کردید به یک بازیگر اصلی در سندیکا تبدیل شوید؟
آسماری در تمام کارگروههای سندیکا حضور فعال دارد. همکاران من در کارگروههای مختلف تا پیش از کرونا حضور فیزیکی و بعد از آن حضور مجازی دارند. شخصاً در تکتک جلسات شورای عمومی حضور داشتم.
در بسیاری از کمیتهها و کارگروهها بعضاً موضوعاتی که توسط شرکتهای کوچک و متوسط مطرح میشود به عنوان موضوعات اصلی تلقی و به آنها پرداخته میشود که این مفهوم مشارکت است و احساس میکنم این میزان مشارکت قابل قبول است. - بنابراین نقش شرکتهای متوسط را در فعالیتهای سندیکایی مهم میدانید از این نظر که خود را بیشتر در بازار نشان دهند تا همه حس کنند که نقش کلیدی دارند و در تصمیمگیریها مؤثر هستند.
تصورم این است که این حس در همة شرکتها وجود دارد؛ چون همکاران ما در کارگروههای مختلف با نقشی مؤثر حضور دارند و تصمیمات سندیکا در بسیاری از کارگروهها برای ارائه نظر و پیشنهاد برای تک تک اعضا ارسال میشود. - اگر قصد داشته باشیم به ضریب نفوذ و توسعة فرهنگمان فکر کنیم، نمیتوانیم از کنار این قضیه به راحتی عبور کنیم و بیشتر درگیر فرآیندهای سنتی باشیم. شرکتهای کوچک و متوسط چطور میتوانند با اثرگذاری یا پرش در یک حوزه، شرکتهای بزرگ را خیره و دنبالهروی خود کنند؟
معتقدم حوزة فناوری اطلاعات در همة بخشها میتواند اثرگذار باشد؛ از جمله توسعة خدمات و فرهنگ بیمه و قطعاً افزایش ضریب نفوذ.
اما اینکه شرکتهای کوچک و متوسط چقدر میتوانند اثرگذار باشند جای تحلیل دارد.
در بحث فناوری اطلاعات جزو تنها شرکتهایی هستیم که برنامة نرمافزاری مختص به خود را داریم و از هیچ شرکت بیرونیای آن را خریداری نکردهایم و برنامهنویسها کنارمان حضور دارند و خیلی از تغییراتی که مدنظر ماست در لحظه اتفاق میافتد؛ اما اینکه بخواهیم فرآیندی را طی کنیم که یک پرش در صنعت بیمه محسوب شود؛ چون تعداد بیمهگذاران و بیمهشدههایمان محدود است هر طرح و برنامهای داشته باشیم به یک جامعه هدف کوچکی محدود میشود.
برای ایجاد پرش و یک اتفاق خاص، نهادهای اجرایی و نظارتی دنبال بخش قابل ملاحظهای از جامعه هستند در حالی که بیمهگذاران ما درصد محدودی از بازار هدف را پوشش میدهند؛ بنابراین این پرش به سختی رخ میدهد. ممکن است یک سری طرحها در ذهن داشته باشیم و آنها را اجرایی کنیم و اگر جلوتر برویم نیازمند یک سری هماهنگیها در حوزة دولت باشد. طبیعتاً وزارت بهداشت یا هر مرجع دیگری میگوید؛ شما که میخواهید آن را اجرایی کنید جامعة هدف شما چه تعداد است؟ هر چه تعداد جامعة هدف بیشتر باشد نهادهای حاکمیتی راحتتر همکاری میکند. - به هر حال یکی از اهداف ایدههای استارتاپی، افزایش سهم بازار است. این ایدهها ممکن است برای یک جامعة هدف کوچک طراحی شده باشند و آن جامعة هدف لذت ببرد؛ اما کمکم گسترده میشود.
همراهی نهادهای قانونی و نظارتی اهمیت بسیاری دارد و ممکن است مقداری حرکت کند شود یا از هدف دور شویم. سعی کردهایم در حوزههایی به فکر فرآیندهای جدید و فناورانه باشیم که اختیارش در دست خودمان است؛ مثلاً میتوانیم حرکتی را به صورت آنلاین انجام دهیم؛ مثل صدور معرفینامه، دریافت مدارک و امثال اینها که به اخذ مجوز و … نیازی ندارند؛ ولی یقیناً در مورد میزان اثرگذاری حوزههای فناورانه برای توسعة فرهنگ بیمه و افزایش ضریب نفوذ هیچ شکی وجود ندارد. - لطفاً به فعالیتهایتان در حوزة الکترونیک اشاره کنید.
تلاش کردیم اکثر حوزههای صدور بیمهنامه به صورت آنلاین باشند؛ ولی بستر بعضی از آنها به دلیل مواردی از جمله اخذ کد یکتا شاید فراهم نباشد؛ ولی فرآیند صدور و خسارت را در تمام رشتههای بیمهای پرطرفدارمان مثل خودرو و درمان آنلاین کردهایم؛ هنوز حوزههایی از آن را عرضه نکردهایم؛ چون زیرساختهای لازم آن مثل هماهنگی با بیمه مرکزی و کد یکتا فراهم نشده است؛ ولی بخشهای مربوط به زیرساختهای فناوری خودمان حل شدهاند. - چقدر مهم است که شرکتهای کوچک و متوسط چشمانداز بلندمدت و میانمدت و یک برنامة راهبردی مشخص داشته باشند تا بدانند چطور در بازار در کنار رقبا قرار بگیرند تا حضورشان اثرگذارتر باشد و به طبع کمک بسیار زیادی به توسعة ضریب نفوذ بیمه کند.
طبیعتاً داشتن برنامة استراتژیک کوتاهمدت ، میانمدت و بلندمدت نه برای صنعت بیمه بلکه برای همة فعالیتهای اقتصادی مفید است؛ ولی واقعیت این است که تدوین برنامة استراتژیک به نگاه و همراهی حوزههای بالادستی نیاز دارد؛ چون گاهاً ممکن است قوانینی برای صنعت بیمه وضع شود که شرکتهای بیمه در آن تأثیرقابل توجهی ندارند و بعضاً مشکلاتی را برای آنها ایجاد میکنند. - ولی ممکن است در برنامههای چشماندازشان تأثیر داشته باشد؟
بله ممکن است تأثیرگذار باشد؛ بنابراین قطعاً داشتن برنامههای کوتاه، میان و بلندمدت اثرگذار و مفید است؛ ولی برای اینکه این برنامهها بتوانند صددرصد اجرایی و عملیاتی شوند، همراهی نهادهای قانونگذار و نظارتی و … را میطلبد و بعضاً از همین رو گاهاً برنامههای غیر از کوتاه مدت با انحرافات معنیدار مواجه میشود. - امروز بیش از 30 شرکت بیمه در حال فعالیت هستند و نهاد نظارتی نیز برنامههای مشخصی دارد و پایدار نیز نیست؛ چون هر مدیر کلی میتواند تغییری ایجاد کند؛ ولی نمیتواند به طور کلی خود را با همة 30 شرکت هماهنگ کند.
قوانین در همة کشورها تغییر میکنند؛ ولی سرعت تغییر قوانین در کشور ما بسیار زیاد است؛ مثلاً اگر در مورد تدوین برنامه برای افزایش سرمایة شرکت به گذشته نگاهی بیندازید متوجه میشوید که هر چند سال یک بار یک تغییر ناگهانی غیر قابل پیشبینی ایجاد شده است. گاهی ممکن است تغییرات تورمی روی آن اضافه کنید شاید قابل درک باشد؛ ولی برخی تغییرات میتوانند به طور کلی چشمانداز را تغییر دهند؛ بنابراین داشتن برنامه و چشمانداز امکانپذیر و بسیار مفید است؛ ولی کمتر شرکتی ممکن است وجود داشته باشد که بیش از 90 درصد برنامة سه سالهاش را محقق نموده باشد.
بعید میدانم شرکتی از میان شرکتهای تازهتأسیس که حداقل در یک دهة گذشته تأسیس شدهاند توانسته باشند درصد قابل ملاحظهای از تخمینهای خود را محقق کرده باشند. - بنابراین کسانی که برنامة استراتژیک مینویسند باید با احتساب این موارد روی مواردی تمرکز کنند که قطعیت دارند و به موضوعات داخلی شرکت مربوط میشوند.
شاید بیشتر به موضوعاتی میتوان ورود کرد که حداقل از یک قطعیت ثبات بالای 50 درصد برخوردار باشد. - با توجه به اینکه در منطقه آزاد فعالیت میکنید و تمرکز بسیار زیادی در بیمة درمان دارید برای این دو حوزه چه چشماندازی متصور هستید؟
هر دو حوزه را فعال میدانم و نسبت به آنها خوشبین هستم. معتقدم؛ مناطق آزاد بیش از پیش فعال میشوند و مردم نیز نسبت به حوزة درمان اقبال بیشتری نشان میدهند و در آیندهای نه چندان دور بیش از 50 درصد اقشار مختلف کشورمان از بیمههای درمان تکمیلی برخوردار خواهند شد. - امروز به دلیل شیوع بیماری کرونا بسیاری از مردم احساس نیاز به بیمههای درمان تکمیلی پیدا کردهاند ولی در حوزة مناطق آزاد با وجود تحریمها و آمدن دولت جدید بر سر کار هیچ چیز مشخص نیست.
اینها هم جزو همان شاخصهایی هستند که با دقت بالا قابل پیشبینی نیستند؛ علاوه بر توسعه بیمههای درمانی، دولت جدید نیز میتواند با رویکردهای نوین، طرحهایی را برای مناطق آزاد برنامهریزی و اجرا کند که با وجود تحریمها و مشکلات موجود دیگر، تحولاتی چشمگیر در حوزههای اقتصادی مناطق آزاد از جمله در حوزه بیمه اتفاق بیفتد. - آیا در چشماندازتان در نظر دارید که به یک شرکت سرزمین اصلی تبدیل شوید؟
به این سؤال باید سهامداران عمدة شرکت و بعضاً هیئت مدیره پاسخ بدهند؛ ولی قطعاً بیمة آسماری نیز خود را با شرایط حاکم تطبیق خواهد داد. - مهمترین برنامهتان برای سال 1400 چیست؟
در حوزههای مختلف برنامههای گوناگونی داریم. برای هر معاونت و مدیریت یک سری برنامههای استراتژیک داریم؛ از جمله بازبینی یک سری طرحها در حوزة رشتههای بیمهای یا توسعة بخش CRM که برنامة مدونی دارد. در همة حوزهها تلاش داریم که کارهای مطلوبی در سال 1400 محقق شود.